Tehrandokht

About me ... about him ... about my country

۷ فروردین ۱۳۸۱

...
چه فرهــادهــا مــرده در کوه ها
چه حــلاج هـا رفتــه بـــر دارها

پرستش به مستی است در کيش مهر
بــرون انـد زيــن حلقــه هشيـــارهــا

اشکم داره قلپ قلپ ميريزه ... صدای شهرام ناظری داره داغونم می کنه .... من با موسيقی می تونم بميرم و زنده بشم ... الان هم ظاهرا نوبت مرگه ... نمی دونم خدا چه جوری اون روز اول خلقم کرده ... فکر کنم فقط دو تا چيز ازش خواسته بودم ... يکی يک دل شرحه شرحه و تيکه پاره و آتيش گرفته ... يکی هم ... بماند اين يکی چيه ... قرار نيست اينجا قربون صدقه ی خودم برم.
احساس می کنم دارم توی حنجره ی ناظری پرواز می کنم!!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی