وای وای شهرام ناظری داره می خونه ... کردی ... حالم اصلا از صبح خوب نبود اما الان خوب خوبم! ... باز هم يک صدا آرومم کرد.
پستهای قبل
- صبح بود که تماس گرفتی. می گفتی آسمان تاريک است چنا...
- پاکی در ايرانمرد من تجلی کرده است و شما چه دانيد ک...
- بخت آيينه ندارم که در او می نگری خاک بازار نيرزم ک...
- در نمازم خم ابروی تو با ياد آمد حالتی رفت که محراب...
- حيوانات هم آدم شدند اما ما ها انسانيتمون رو از دست...
- نکته وقتی که ليلی اولين قرمه سبزی رو خونه ی مجنون ...
- ايوب باز هم اشک، اين همدم هميشگی ... خدايا ... به...
- عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بوالعجب من عاشق اين ه...
- امشب بازهم ساعد نيومد ... نکنه اون هم وبلاگ می خون...
- غرور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...
اشتراک در
پستها [Atom]
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی