Tehrandokht

About me ... about him ... about my country

۱۴ اسفند ۱۳۸۰

خيابان خوابها

باز بوی باورم خاکستری است
واژه های دفترم خاکستری است
پيش از اينها حال ديگر داشتم
هرچه می گفتند باور داشتم
بازهم بحث عقيل و مرتضی است
آهن تفتيده ی مولا کجاست؟
نه، فقط حرفی از آهن مانده است
شمع بيت المال روشن مانده است
با خودم گفتم تو عاشق نيستی
آگه از سر شقايق نيستی
غرق در دريا شدن کار تو نيست
شيعه ی مولا شدن کار تو نيست
بين جمع ايستاده در نماز
ابن ملجم ها فراوانند باز
دست ها را باز در شبهای سرد
ها کنيد ای کودکان دوره گرد
مژدگانی ای خيابان خوابها
می رسد ته مانده ی بشقابها
سر به لاک خويش برديم ای دريغ
نان به نرخ روز خورديم ای دريغ
صحبت ازعدل و عدالت نابجاست
سود در بازار ابن الوقت هاست

گير خواهد کرد روزی روزيت
در گلوی مال مردم خوارها
من به در گفتم وليکن بشنوند
نکته ها را مو به مو ديوارها


خليل جوادی - با صدای علی رضا عصار - آلبوم عشق الهی - زمستان 80

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی